۱- کلیه سازمانها و نهادهای فرهنگی باید دارای رابطه ارگانیک و تعریف شده با هم باشند و مجموعه مؤلفههای محیطی، تغییرات و اثرگذاری آنها مورد مطالعه و توجه جدی قرار گیرد.
۲-هر گونه تداخل وظایف و موازی کاری بین سازمانها و نهادهای فرهنگی به منظور اجتناب از هزینههای زائد و بهرهگیری بهینه از منابع مالی حذف شود.
۳-برای برخی فعالیتهای ویژه، مانند امور فرهنگی خارج از کشور، تولیت امور موقوفات و تربیت طلاب و روحانیون، انجام پژوهشهای بنیادی و کاربردی فرهنگی و ارائه آموزشهای تخصصی ویژه مروجین فرهنگی، دستگاه واحدی تعریف شود.
۴- شیوه سازماندهی و فعالیت نهادهای فرهنگی، منافی مردمی بودن ماهیت این گونه فعالیتها نباشد.
۵- هر گونه سازماندهی فعالیتهای فرهنگی و بازنگری در آنها، استقلال نهادهای فرهنگی بهویژه حوزههای علمیه، مساجد و اماکن دینی را دچار مخاطره نمیکند و در واقع مدیریت خدمات فرهنگی بر عهده نهادهای مردمی بوده و دولت نقش پشتیبانی و حمایتی دارد.
۶- از طریق ایجاد ستادهای هماهنگی و شوراهای متمرکز، ارتباط ارگانیک بین نهادهای فرهنگی و دینی برقرار میگردد و روابط طولی و عرضی به طور کامل مشخص میشوند.
۷- هر یک از فعالیتهای فرهنگی باید دارای سازماندهی واحد و متولی مشخص و منحصر بفردی باشد و تولیت امور فرهنگی در حوزه وظیفهمندی دولت جنبه ستادی دارد و مبتنی بر محدوده تعریف شده و مشخص حاکمیتی است.
۸- تقسیم وظایف و تعیین اختیارات سازمانهای فرهنگی در حوزههای فعالیتی بر اساس توانمندیها و قابلیتهای سازمانی، حقوقی، مالی و انسانی هر یک از آنها میباشد.
تحریریه نشریه مشرق زمین